ارزان ترجمه

سایت پیش رو به مسائل مربوط به زبان و یادگیری هرچه سریعتر ان می پردازد

ارزان ترجمه

سایت پیش رو به مسائل مربوط به زبان و یادگیری هرچه سریعتر ان می پردازد

چرا فراگیری تلفظ برای زبان‌آموزان الزامیست

چرا فراگیری تلفظ برای زبان‌آموزان الزامیست

 

how-to-improve-english-pronunciation

 

 

Why is it necessary for learners to learn pronunciation?

 

وقتی که به انگلیسی صحبت می‌کنید، تلفظ شما قطعاً اولین (و مهمترین) چیزی است که افراد به آن توجه می‌کنند (و نه ساختارهای گرامری و لغاتی که بکار می‌برید). هنگامی که با کسی ملاقات می‌کنید و یکی دو جمله‌ی انگلیسی به زبان می‌آورید، فکر می‌کنید که او بیشتر به چه چیزی توجه می‌کند؟ به لغاتی که به کار برده‌اید و یا به ساختارهای گرامری آن؟ احتمالاً هیچکدام. او بیشتر به تلفظ شما دقت خواهد کرد. اگر نحوه‌ی تلفظ شما بد باشد، او فوراً پیش خود فکر خواهد کرد که شما چقدر بد صحبت می‌کنید. تلفظ شما اولین تأثیرگذاری روی افراد محسوب می‌شود.

اولین تأثیرگذاری

وقتی که به انگلیسی صحبت می‌کنید، تلفظ شما قطعاً اولین (و مهمترین) چیزی است که افراد به آن توجه می‌کنند (و نه ساختارهای گرامری و لغاتی که بکار می‌برید).

هنگامی که با کسی ملاقات می‌کنید و یکی دو جمله‌ی انگلیسی به زبان می‌آورید، فکر می‌کنید که او بیشتر به چه چیزی توجه می‌کند؟ به لغاتی که به کار برده‌اید و یا به ساختارهای گرامری آن؟ احتمالاً هیچکدام. او بیشتر به تلفظ شما دقت خواهد کرد. اگر نحوه‌ی تلفظ شما بد باشد، او فوراً پیش خود فکر خواهد کرد که شما چقدر بد صحبت می‌کنید. تلفظ شما اولین تأثیرگذاری روی افراد محسوب می‌شود.

گفتگو

تلفظ خوب بایستی یکی از اولین مواردی باشد که در فرآیند آموزش انگلیسی بدان می‌پردازید. شما بدون استفاده از لغات پیشرفته هم می‌توانید به سر ببرید –می‌توانیداز لغات ساده برای بیان جملاتتان استفاده کنید. بدون گرامر پیشرفته هم می‌توانید به سر ببرید – می‌توانید بجای آن از ساختارهای گرامری ساده استفاده کنید. اما چیزی به نام «تلفظ ساده» وجود ندارد.

نتایج تلفظ بد بسیار ناگوار است. حتی اگر موقع صحبت کردن از لغات و گرامر پیشرفته استفاده کنید، دیگران متوجه آنچه که می‌خواهید بگویید نمی‌شوند.

آیا واقعاً می‌توانید به انگلیسی با دیگران گفتگو کنید؟

تقریباً همه‌ی زبان‌آموزان می‌گویند: «من نیازی به یادگیری تلفظ ندارم. من فقط می‌خواهم که بتوانم انگلیسی صحبت کنم.» بسیاری از آنها گمان می‌کنند که می‌توانند به راحتی به انگلیسی صحبت کنند، چونکه آنها می‌توانند با معلمشان و زبان‌آموزان دیگر صحبت کنند.

اشتباه نکنید! باید به خاطر داشته باشید که:

  • معلم شما سالها به شنیدن انگلیسی بد عادت کرده است. او بهتر از بقیه‌ی افراد می‌تواند آنچه  می‌گویید را درک کند.
  • اغلب همکلاسیها و زبان‌آموزان دیگر مانند شما صحبت می‌کنند و همان اشتباهات شما را مرتکب می‌شوند. بنابراین درک آنچه می‌گویید برای آنها راحت است.

بهترین راه برای اینکه مطمئن شوید که می‌توانید بخوبی انگلیسی صحبت کنید این است که با یک انگلیسی‌زبان صحبت کنید. اگر او متوجه شد که چه می‌گویید، تازه آن وقت است که می‌توانید ادعا کنید که خوب حرف می‌زنید.

متأسفانه بسیاری از زبان‌آموزان تلفظ را نادیده می‌گیرند. آنها وقتی می‌بینند که می‌توانند به راحتی در کلاسهای زبان گفتگو کنند، گمان می‌کنند که واقعاً  خوب حرف می‌زنند. اما اگر روزی پیش بیاید که بتوانند با یک انگلیسی زبان صحبت کنند، می‌بینند که او متوجه حرفهای او نمی‌شود. تازه آن وقت است که متوجه می‌شوند چقدر تلفظ‌‌شان بد است.

مکالمه به تنهایی کافی نیست

اگر می‌توانید با افراد انگلیسی‌زبان به راحتی گفتگو کنید، باید به شما تبریک گفت! این یک موفقیت بزرگ برای شما محسوب می‌شود. اما این کافی نیست. حتی اگر انگلیسی زبان‌ها متوجه صحبت‌های شما شوند، این بدین معنی نیست که شما اصلاً لهجه‌ی خارجی ندارید. اگر شما لهجه‌ی غلیظی داشته باشید هیچ کس نخواهد گفت که شما خوب انگلیسی صحبت می‌کنید.

اگر شما روی تلفظ‌تان کار کنید سرانجام خواهید توانست به خوبی صحبت کنید. به عنوان مثال شما می‌توانید اصوات انگلیسی را بیاموزید، به قطعه‌های ضبط شده گوش دهید، فیلمهای زبان اصلی تماشا کنید و…، کاری که بیشتر زبان‌آموزها انجام نمی‌دهند.

هفت قانون طلایی یادگیری آسان مکالمه زبان انگلیسی

هفت قانون طلایی یادگیری آسان مکالمه زبان انگلیسی

 

قوانین

 

 

The Seven golden rules Of Learning Effortless English conversation:i

 

هفت قانون طلایی یادگیری آسان مکالمه زبان انگلیسی:

مکالمه انگلیسی چگونه صورت می گرد؟ کلی هزینه می کنید، کلاس ‌زبان می رویدی، منابع و کتاب های آموزش انگلیسی می خوانید ، منابع صوتی انگلیسی گوش می هید، ولی هنوز هم نمی توانید انگلیسی صحبت کنید. هنوز هم از یک مکالمه ساده انگلیسی هراسانید. چند سال تلاش می کنید ولی  هنوز هم در یک مکاله انگلیسی چند دقیقه ای نفس نفس می زنید. در بین صحبت کردنتان دائم به خود می گویید آیا اینجا رو درست گفتم؟ اگه یه جور دیگه ای می گفم بهتر نبود؟ و … ولی واقعا چرا؟

آیا تا به حال به این نکته فکر  کرده اید شاید راه و روش درست نیست؟ اگر اصول آموزش مکالمه انگلیسی که من از آن پیروی می کنم اشتباه باشد چه؟

اگر شما هم گفته های پاراگراف بالا را قبول دارید، پس بهتر است در ادامه مطلب به نکاتی که ذکر می شود توجه نمایید.

تصور کنید بدون فکر کردن انگلیسی صحبت می کنید کلمات به آسانی و به سرعت به واسطه زبان  شما ادا می شوند و همچنین در آن واحد مفهوم صحبت های دیگران را درک می کنید برای اینکار شما باید شیوه یادگیری مکالمه زبان انگلیسی خود را تغییر بدهید لغات را حفظ نکنید انگلیسی زبانها, انگلیسی را بر اساس یادگیری لغات نمی آموزند بلکه انها اصطلاحات ( عبارات) را یاد می گیرند که ترکیبی از یک گروه لغت می باشند که معنی خاص خود را می دهند. بر اساس تحقیقات صورت گرفته یادگیری مکالمه زبان انگلیسی با اصطلاحات (عبارات) ۴ تا ۵ برابر سریعتر از یادگیری زبان انگلیسی بر اساس تک لغات می باشد همچنین دانش آموزانی که اصطلاحات (عبارات) را یاد می گیرند گرامر بیشتری هم بلدند.

 

Rule One: Always  study and review phrases, not individual words.
قانون نخستشیوه ی سنتی مطالعه ی واژه های تنها را کنار بگذارید و همیشه گزاره ها (عبارت،ترکیب کلمات) را بخوانید و تمرین کنید، نه فقط کلمه ها را به تنهایی.

اگر کلمه ی جدیدی دیدید، حتما ً عبارتی که آن کلمه ی جدید، در آن استفاده شده را در دفترچه ی یادداشت خود بنویسید؛ نه فقط کلمه را. به این ترتیب استفاده درست هر کلمه را می آموزید. هرگز کلمات را بصورت جداگانه و منفرد یاد نگیرید. تحقیقات نشان می دهد یادگیری زبان، با شیوه ی یادگیری و استفاده از عبارات کاربردی، ۴ الی ۵ برابر سریعتر از استفاده از کلمات، به تنهایی است.

q

Rule Two: Don’t study grammar.
قانون دومگرامر نخوانید.

همین الان کتابهای صرفا ً گرامر خود را کنار بگذارید. این کتابها باعث میشوند شما پیش از صحبت،به زمان دستوری کلمات و تغییرات ساختاری آنها فکر کنید. در حالی که باید به طور خودکار و معمولی، مثل زبان مادری خود  بتوانید صحبت کنید. البته بعضی شیوه های تدریس برمبنای مقایسه ایی بین زمانهای انگلیسی و دیگر زبانها وجود دارد؛ که مسئله ای متفاوت است و در قانون پنجم، بیشتر در این مورد صحبت خواهد شد. ولی راز قدرت یادگیری عمومی انگلیسی، برمبنای گرامر و دستور نیست و اگرچه بسیاری از شما، هزاران مورد نگارشی در مورد انگلیسی می داند؛ ولی به محض اراده، جهت استفاده از زبان، همه ی آموخته هایتان فراموشتان می شود؛ بخاطر آن است که گرامر و زبان عمومی شخص، نامتوازن است. معمولا ً کتابهای دستوری و گرامری؛ نوع صحیح نگارش و استفاده و تفکر درباره ی زبان را به شما می آموزد؛ درحالیکه شما در وهله ی اوّل، نیاز به راهی دارید که بتوانید بطور اتوماتیک و بدون هیچگونه تفکر و تامّلی، استفاده از زبان را بدانید.

q

Rule Three: Listen first, learn with your ears, not your eyes.
قانون سوم: گوش کنید، گوش کنید، گوش کنید. باید به انگلیسی روزمره گوش کنید.  چشم ها، بسیار کمتر از گوشها برای یادگیری زبان به شما کمک میکنند.

راز پیشرفت افراد مهاجر در زمینه ی زبان، فقط و فقط همین است که شرایط حضور در محیط، باعث می شود نه تنها شنوایی افراد تقویت شود؛ بلکه نوع کاربرد آن را با تمام وجود خود حس کنند و بخاطر بسپارند. اگر می خواهید در زمینه ی تقویت زبان عمومی خود اقدامی کنید، بجای روخوانی کتابهای زبان خود، بیشتر گوش کنید و حتی هنگام روخوانی متن کتابها، با صدای بلند تلفظ کنید تا نه تنها ماهیچه ی «زبان» در فضای دهان بیشتر نرمش و تمرین کرده باشد، بلکه با تلفظ خودتان، گوشتان نیز یک بار دیگر شنیده باشد و در عمق ذهن و مغزتان، ذخیره شود. بطور خلاصه این قانون را باید اینگونه معنی کرد که با گوش خود یاد بگیرید تا با چشمان خود.

شما هر روز باید به انگلیسی گوش فرادهید متون انگلیسی را نخوانید بلکه فقط گوش دهید.

خیلی ساده است این کلید موفقیت شما در یادگیری مکالمه انگلیسی است خواندن متون انگلیسی را  کنار گذاشته و گوش دادن به صورت مداوم و روزانه را شروع کنید.

انگلیسی را با گوشهایتان یاد بگیرید و نه با چشمهایتان.

در اغلب مراکز آموزش زبان شما با چشم زبان را یاد می گیرید شما متون انگلیسی را می خوانید و قواعد گرامری را فرامی گیرید اما برای موفقیت در یادگیری مکالمه انگلیسی باید سیستم شنیداری را جایگزین کنید شما باید روزی ۲-۳ ساعت فقط به انگلیسی گوش دهید.

بدین صورت مکالمه شما به سرعت بهبود می یابد و انگلیسی را به آسانی صحبت می کنید اغلب وقت خود را به شنیدن اختصاص بدهید این کلید یادگیری مکالمه عالی می باشد.

q

Rule Four: slow, deep learning is best.
قانون چهارم: آهسته و عمیق یاد بگیرید.

راز یادگیری راحت مکالمه انگلیسی یادگیری دقیق کلمات و عبارات انگلیسی می باشد.

اینکه ما توضیح کلمات را بدانیم و یا فقط برای آزمون آن را در حافظه بسپاریم کفایت نمی کند بلکه باید ملکه ذهن ما شوند. برای یادگیری مکالمه انگلیسی باید بارها و بارها یک درس را مطالعه کنیم و شما باید خیلی عمیق مطالعه کنید.

مطالعه عمیق و مکالمه راحت:

اما چگونه این کار انجام شدنی است:  برای اینکار فقط لازم است چندین بار یک درس را مطالعه کنید مثلا اگر شما یک کتاب صوتی دارید قبل از اینکه به درس ۲ بروید درس ۱ را ۳۰ بار گوش دهید . مثلا ۱۰ روز و روزی ۳ بار.

اما چگونه می توان گرامر را بطور عمیق یاد گرفت …. در قسمت های بعد به این بخش هم خواهیم رسید.

q

Rule Five: Use point of view mini-stories.
قانون پنجمبرای یادگیری اتوماتیک گرامر و دستور زبان انگلیسی؛ از شیوه ی «داستان های کوتاه در زمانهای مختلف» استفاده کنید.

برای یادگیری طبیعی و نه دستوری گرامر انگلیسی باید یک داستان ( نوشته – پاراگراف و .. ) صوتی را انتخاب کنید که افعال آن در زمان حال صرف شده اند حال به یکی از دوستان که به انگلیسی مسلط تر است بگویید همین نوشته را در یک زمان دیگر ( گذشته ساده – آینده – گذشته کامل و .. ) بنویسد و برایتان ضبط کند و دوباره آن را گوش کنید حال شما می توانید با یک نوشته ( صدا) چندین حالات گرامری را یاد بگیرید و شما لازم نیست قواعد گرامری را یاد بگیرید فقط با شنیدن این نوشته در زمانهای مختلف با این زمانها آشنا خواهید شد و گرامر شما خود بخود بهبود می یابد. قانون چهارم لازمه این قانون است یعنی یادگیری عمیق ( تکرار – تکرار – تکرار).

q

Rule Six: Only use real English conversations & materials.
قانون ششم: حتما از انگلیسی صحیح و رایج امروزی استفاده کنید. فیلم و نوار هایی  را انتخاب کنید که مطمئن هستید انگلیسی واقعی و رایج امروزی است.

اگر می خواهید انگلیسی واقعی یعنی همان انگلیسی که در جوامع انگلیسی زبان استفاده می شود را یاد بگیرید باید از منابعی استفاده کنید که در این باره نگاشته شده اند نظیر فیلمها , مجلات واقعی , کتب صوتی واقعی , رادیوها و… واقعی منظور این است که انگلیسی زبان ها خودشان از آن استفاده می کنند گوش می دهند , نگاه می کنند و می خوانند .

اگر بنا دارید انگلیسی واقعی را بفهمید و صحبت کنید بایدعلاوه بر مطالعه دوره هایی که صرفا برای آموزش انگلیسی طرح شده اند به منابعی روی بیاورید که انگلیسی زبانان روزانه از آنها استفاده می کنند در این صورت است که شما انگلیسی که یاد می گیرید منطبق با انگلیسی است که در جوامع انگلیسی زبان استفاده می شود کسانی هستند که ۴ سال از وقت خود را صرف یادگیری انگلیسی کرده اند اما از فهم مکالمات انگلیسی زبانان عاجزند چرا ؟ مشکل از شما نیست مشکل از مدرسه آموزش زبان شماست . دوره های آموزش زبان و سی دی های آموزشی و دیگر هیچ.

پس در کنار این منابع از منابعی که در انها انگلیسی واقعی مشاهده می شود و یا استعمال می شود هم استفاده نمایید.

q

Rule Seven: Listen and answer, not listen and repeat.
قانون هفتم: تکرار نکنید؛ بلکه پاسخ دهید.

بسیاری از نوارها و سی دی های آموزشی زبان از شما می خواهند که مثلا یک عبارت را بعد از شنیدن تکرار کنید. این روش اشتباه است. باید از شما خواسته شود که جواب گوینده را بدهید نه این که عین عبارت را تکرار کنید. البته در اینجا باید ذکر شود که بیشتر تکرارها، به هدف تمرین و نرمش بیشتر «زبان»داخل دهان است. همانطور که ماهیچه های پاهای یک شخص، بدون تمرین مستمر، یارای دویدن نابهنگام را ندارد؛ ماهیچه ی زبان هم باید تمرین کند و به سبک گفتار زبان جدید و ویژگیهای آن عادت کند. به این جهت  روخوانی بلند، یک متن ساده ی کودکان یا روزنامه به دانشجویان پیشنهاد می گردد. البته هدف فقط روخوانی طوطی وار، با صدای بلند متن است و اصلا ً نباید بر روی معنی آن، تمرکز شود.

درکنار هر درسی سوالاتی هم مطرح میشوند همیشه به سوالات جواب دهید و ازکنار آنها نگذرید. به هنگام گوش دادن به منابع صوتی از یکی از دوستان بخواهید در باره داستان از شما سوال کند و شما به آنها جواب دهید این به شما یاد می دهد که سریع فکر کنید و جواب را پیداکنید. دقیقا ً یادگیری یک کودک را مدنظر داشته باشید. از والدین می شنود، یاد می گیرد ، تکرار می کند و پاسخ می دهد.

ورودی – وارد کردن انگلیسی در ذهن

ورودی – وارد کردن انگلیسی در ذهن

 

 

Brain and language

 

ورودی – وارد کردن انگلیسی در ذهن: Entrance – Entering the English in mind:i  

ورودی چیست و چرا به آن نیاز داریم؟

به طور خلاصه می‌توان گفت ورودی یعنی «جملات انگلیسی که شما آنها را می‌خوانید یا می‌شنوید». هنگامیکه شما چند جمله انگلیسی می‌خوانید یا می‌شنوید، بخش‌هایی از آن جملات در ذهن شما باقی می‌مانند که این به شما اجازه می‌دهد که خودتان هنگام صحبت کردن یا نوشتن جملات مشابهی بسازید.

ورودی چیست؟

به طور خلاصه می توان گفت ورودی یعنی «جملاتی که شما آنها را می‌خوانید یا می‌شنوید». ورودیبرعکس خروجی است، که به معنای «ساختن جملات هنگام نوشتن یا صحبت کردن» است.

مدل فراگیری زبان

آیا تا کنون به این نکته دقت کرده‌اید که چگونه می‌توانید اینقدر راحت به زبان مادریتان صحبت کنید؟ وقتی می‌خواهید چیزی بگویید جملات و عبارتهای صحیح خودبخود در زبان شما جاری می‌شود. بخش اعظم این فرآیند نا آگاهانه است: چیزی خودبخود در ذهن شما پدیدار می‌شود، حال شما اگر مایل بودید می‌توانید آن را به زبان بیاورید. مدل زیر نشان می‌دهد که چگونه چنین چیزی ممکن است:

۱- شما ورودی کسب می‌کنید – یعنی جمله‌ای را می‌خوانید یا می‌شنوید. اگر معنی این جملات را  فهمیدید، آنها در حافظه شما ذخیره می‌شوند.

۲- وقتی که شما می‌خواهید چیزی بگویید یا بنویسید (وقتی که می‌خواهید خروجی بسازید یا تولید  کنید)، مغز شما به دنبال جمله‌ای که قبلاً خوانده یا شنیده‌اید می‌گردد – جمله‌ای که با معنی آنچه که می‌خواهید بیان کنید جور در بیاید. سپس آن جمله را تقلید می‌کند (همان جمله یا مشابه آن را می‌سازد) و در نهایت شما جمله‌ی «خودتان» را می‌گویید. این فرآیند ناآگاهانه است، یعنی مغز شما آن را خودبخود انجام می‌دهد.

این مدل بسیار ساده است. مغز شما واقعاً به دنبال جملات کامل نمی‌گردد، بلکه تنها به بخشها یا اجزایی از جملات نیاز دارد و می‌تواند با استفاده از این اجزا جملاتی بسیار پیچیده و طولانی بسازد. بنابراین مغز شما از چندین جمله (که قبلاً شنیده و بخاطر سپرده) برای ساختن جمله‌ی اصلی استفاده می‌کند.

به عنوان مثال فرض کنید شما قبلاً این جمله را شنیده باشید: «یک گربه زیر میز است». مغز شما به سادگی می‌تواند جملات مشابهی مانند «یک کتاب زیر میز است» یا «یک مداد زیر صندلی است» را بسازد. زیرا مغز شما قبلاً با کلمات کتاب، مداد و صندلی آشنا بوده است و به سادگی توانسته است  آنها را جایگزین کند. همچنین مغز شما می‌تواند با استفاده از کلمات بیشتری جمله‌ی اولیه را تغییر دهد، مثلاً «یک گربه‌ی سیاه بزرگ زیر میز من است».

بنابراین هر چقدر جملات بیشتری در اختیار مغز قرار بگیرد (ورودی)، به همان نسبت مغز شما می‌تواند جملات پیچیده‌تر، طولانی تر و بیشتری بسازد یا تولید کند (خروجی).

مدل فراگیری زبان که در بالا توضیح داده شد، «فرضیه‌ی ادراک» (یا «فرضیه‌ی ورودی») نامیده می‌شود که توسط پروفسور استیفن کراشن (از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی) ارائه شده است. این مدل فرآیند یادگیری زبان اصلی (مادری) توسط یک کودک را بیان می‌کند. یک کودک به صحبت‌های والدین و افراد دیگر گوش می‌کند. مغز او جملات را دریافت و جمع‌آوری می‌کند و روز به روز در تولید یا ساخت جملات خودش ماهرتر می‌شود و تا سن ۵ سالگی دیگر می‌تواند نسبتاً روان صحبت کند.

اما همین مدل برای فراگیری یک زبان خارجی هم مصداق دارد. در واقع ما فکر می‌کنیم که این تنها راه صحیح فراگیری یک زبان می‌باشد.

این مدل چه اهمیتی برای زبان‌آموزها دارد؟

اینجا آنچه که از نظر فراگیری یک زبان خارجی در این مدل اهمیت دارد، بیان می‌شود:

  • مغز انسان جملات را بر اساس جملاتی که قبلاً دیده یا شنیده است (ورودی)، می‌سازد. بنابراین برای پیشرفت شما در فراگیری یک زبان خارجی لازم است که مغزتان را با حجم زیادی ازورودی پـر کنید. این ورودی بایستی جملات صحیح و قابل درک برای شما باشد. قبل از اینکه  بتوانید به یک زبان خارجی صحبت کنید یا بنویسید، مغز شما باید به اندازه‌ی کافی جملات صحیح در آن زبان را دریافت کرده باشد.
  • خروجی (تمرین نوشتن و صحبت کردن) از اهمیت کمتری برخوردار است. زیرا به این طریق  نمی‌توانید مهارتهای زبانتان را افزایش دهید. در واقع باید بخاطر داشته باشید که شما ممکن است انگلیسیتان را با خروجی زودهنگام و کم دقت تخریب کنید. همچنین این امکانپذیر است که مهارتهای خروجی خوبی را بدون تمرین خروجی (نوشتن و صحبت کردن) کسب کنید.
  • شما خیلی هم به قواعد گرامری نیاز ندارید. شما زبان مادریتان را بدون مطالعه‌ی دستور زبان فرا گرفتید. بنابراین شما می‌توانید به همین طریق یک زبان خارجی را هم بیاموزید. (البته این اصلاً به این معنی نیست که نباید گرامر آموخت. مطالعه‌ی گرامر در جای خود می‌تواند بسیار سودمند باشد. منظور ما این است که باید به ورودی اهمیت بیشتری نسبت به گرامر قائل شد.)

چگونه «ورودی» می‌تواند وضعیت انگلیسی‌تان را دگرگون کند؟

اگر شما چند کتاب انگلیسی بخوانید خواهید دید انگلیسی شما بهتر شده است و از لغات و قواعد دستوری جدید در نوشته‌ها و ایمیل‌هایتان استفاده خواهید کرد. هنگام نوشتن و صحبت کردن خواهید دید که عبارتهای انگلیسی خود بخود در ذهن و زبان شما جاری خواهد شد و شما را شگفت‌زده خواهد کرد!

استفاده از زبان انگلیسی برای شما آسان خواهد بود، زیرا مغز شما به آسانی چیزهایی را تکرار می‌کند که بارها و بارها دیده است. با خواندن تنها یک کتاب انگلیسی هزاران جمله‌ی انگلیسی به مغزتان  وارد خواهید کرد و این جملات دیگر بخشی از وجود شما خواهند بود.

شما قطعاً در امتحان بعدیتان متوجه خواهید شد که زبانتان تقویت شده است. مثلاً در پرسشهای چند گزینه‌ای «احساس» خواهید کرد که کدام گزینه صحیح است. شما ممکن است دقیقاً ندانید که «چرا» آن گزینه صحیح است، اما می‌دانید که صحیح است. شما آن را می‌دانید چونکه بارها و بارها آن را خوانده‌اید.

اصلاً آیا می‌دانید فرق بین یک زبان‌آموز و یک انگلیسی‌زبان (بومی) چیست؟ یک انگلیسی‌زبان «احساس» می‌کند که چه چیزی صحیح است. او می‌تواند بدون اینکه به قواعد گرامری توجه کند، بگوید که یک جمله به نظر درست می‌آید یا غلط.

این کار برای او آسان است، چونکه در طول زندگیش شمار بسیار زیادی جمله‌ی انگلیسی شنیده و خوانده است. در واقع تنها تفاوت بین یک زبان‌آموز و یک انگلیسی‌زبان «حجم ورودی» است. شما هم می‌توانید مانند یک انگلیسی‌زبان باشید، به شرط اینکه بتوانید حجم زیادی از ورودی را در ذهنتان  وارد کنید.

چرا باید ورودی شما جالب و جذاب باشد؟

زیرا لذت بردن از آموختن، کلید پیشرفت شما است.

شما می‌توانید از روش‌های گوناگونی به کسب ورودی انگلیسی بپردازید:

  • خواندن متون انگلیسی برای شما یک ورودی آسان محسوب می‌شود (آسان‌تر از شنیدن).  هنگام مطالعه به لغات، عبارات و ساختارهای گرامری جدید خوب دقت کنید.

استمرار مطالعه:

خواندن یک کتاب یا متن خسته‌کننده برای یادگیری زبان انگلیسی نمی‌تواند فکر خوبی بـاشد. شما بـا انجام این کار تنها یک متن خسته‌کننده نمی‌خوانید، بلکه متنی می‌خوانید که درک آن سخت است. هیچ کس نمی‌تواند به مدت طولانی این شکنجه (!) را تحمل کند. اگر شما از انگیزه‌ی بالایی هم برخوردار باشید، شاید بتوانید به مدت چند روز این کار را ادامه دهید، ولی قطعاً نخواهید توانست این کار را به مدت طولانی (مثلاً یک ماه) ادامه دهید.

شما قطعاً نمی‌خواهید که تنها بعد از چند روز مطالعه‌تان را متوقف کنید، چونکه می‌دانید مطالعه‌ی کوتاه مدت و ناپیوسته بی‌فایده خواهد بود.

به همین دلیل شما به منابع فوق‌العاده جالب و سرگرم‌کننده نیاز دارید. این منابع باید به گونه‌ای باشند که شما برای خواندن، دیدن یا شنیدن آن لحظه‌شماری کنید. بدین ترتیب قادر خواهید بود  بطور پیوسته به فراگیری انگلیسی‌تان ادامه دهید و شاهد پیشرفت روزافزون خود باشید. به خاطر داشته باشید که تنها مطالعه‌ی پیوسته و مستمر می‌تواند پیشرفت شما را تضمین کند.

نگرش شما نسبت به زبان

ورودی جالب و سرگرم‌کننده به شما کمک می‌کند که نگرش خود را نسبت به زبان (انگلیسی) عوض کنید. در ابتدا ممکن است فراگیری زبان برای شما لازم، اما خسته‌کننده به نظر بیاید: چیزی مانند هر روز صبح زود بیدار شدن و به سر کار رفتن. اما اگر شما منابع جالب و لذت‌بخشی در زمینه‌ی آموزش زبان پیدا کنید (مانند کتابها، فیلمها و وب‌سایتهای آموزشی یا انگلیسی‌زبان)، دیگر فراگیری زبان برای شما تبدیل به یک سرگرمی روزمره خواهد شد.

وقتی چنین اتفاقی بیفتد، مطالعه‌ی انگلیسی را آسان خواهید یافت، حتی زمانیکه منابعی را مطالعه می‌کنید که دیگر خیلی جالب نیستند، مانند گرامر.

اگر شما یک مبتدی باشید چطور؟

اگر شما مبتدی هستید ، قطعاً دایره‌ی لغت شما محدود است. در این صورت خواندن کتابها یا تماشای فیلمهای زبان اصلی برای شما بسیار دشوار خواهد بود. همچنین حجم بالای لغاتی که نمی‌شناسید،ُ لذت بردن از آن را برای شما غیرممکن می‌سازد، حتی اگر مضمون آن برای شما جذابیت زیادی داشته باشد.

حال که شما مبتدی هستید، چطور می‌توانید از فواید ورودی جذاب بهره ببرید؟ راه حل آن ساده است: «کتابها و دیگر منابع ساده شده». اینها منابعی هستند که به زبان ساده بیان شده‌اند و در واقع مخصوص زبان‌آموزها هستند. یکی از این منابع که شهرت جهانی دارد Penguin Readers است که دربرگیرنده‌ی یک سری داستانهای ساده‌شده براساس داستانهای معروف و عناوین فیلمها می‌باشد. (البته باید توجه داشته باشید که این کتابها در شش سطح از مبتدی تا پیشرفته در دسترس می‌باشند و شما باید با توجه به سطح خود به انتخاب آنها بپردازید.)

 

حفظ لغات با جعبه لایتنر

حفظ لغات با جعبه لایتنر

 

Memorizing words

 

 

حفظ لغات با جعبه لایتنر

 

حفظ لغات با جعبه لایتنر:

جعبه لایتنر یک روش کارآمد برای فراگیری لغات و … می باشد که در آن از کارتهای نمایش یا همان فلش کارتها به نحو موثری استفاده می شود. این روش که توسط یک ژورنالیست علمی آلمانی به نام سباستین لایتنر (Sebastian Leitner) در دهه هفتاد میلادی ابداع گردید به شما کمک می کند تا بدون تلاش بسیار مطالب را از حافظه کوتاه مدت خود به حافظه بلند مدت منتقل نمایید.

آزمایشات روانشناسان و نیز تجربه نشان می دهد حدود ۷۵%  هر آنچه را که ما از بر می کنیم پس از حدود ۴۸ ساعت فراموش می کنیم. حتی پس از ۲۰ دقیقه ممکن است ۴۰% آن را فراموش کنیم!

 

پس از ۸ روز تنها ۲۰% مطالب را در ذهنمان نگه می داریم و در واقع به حافظه درازمدت منتقل می کنیم. ما می توانیم از فراموش کردن لغاتی که قصد بخاطر سپردن آنها را داریم اجتناب کنیم بشرط آنکه آنها را بطور منظم تکرار نماییم.

 

روش کار:

q

جعبه لایتنر یک جعبه ساده است که از چند خانه تشکیل شده است و خودتان هم می توانید با کمک چوب، مقوا و … یکی بسازید. خانه شماره ۱ از همه کوچکتر و خانه شماره ۵ از همه بزرگتر است (مانند شکل بالا).

لغت انگلیسی را روی کارت و معنی (به همراه تلفظ، جمله نمونه و …) را پشت آن بنویسید. همیشه کارتها را طوری در خانه ها بگذارید که پرسش ها روبروی شما باشد.

شما لغتهای تازه را که روی کارتهای نمایش (فلش کارت) نوشته اید پس از به خاطر سپردن در خانه شماره ۱ قرار می دهید.  فلش کارتها بر اساس میزان یادگیری شما از یک خانه به خانه دیگر جابجا می شوند. وقتی معنی لغت یک کارت نمایش را بدرستی به خاطر آوردید آن را به خانه شماره بالاتر و پشت بقیه کارتها منتقل می کنید.  اگر یک کارت به درستی پاسخ داده نشود باید به خانه اول و پشت بقیه کارتها منتقل شود.

q

برگه هایی که به درستی پاسخ داده اید

برگه هایی که به درستی پاسخ نداده اید

q

خانه ها باید پس از یک زمان مشخص (یا وقتی که پر شده اند) مرور شوند و سپس به خانه های بالاتر یا پایین تر جابجا شوند. خانه شماره ۱ هر دفعه باید مرور شود ولی خانه های بالاتر به ترتیب در بازه های زمانی طولانی تر. مثلا خانه شماره ۲ یک روز در میان، خانه شماره ۳ هر سه روز یکبار، خانه شماره ۴ هفته ای یکبار و خانه شماره ۵ هر دو هفته یک بار. البته اینها قطعی نیستند و شما با توجه به شرایط آنها را تنظیم می کنید.

بدین ترتیب هر چقدر لغات مرور شده سخت تر به خاطر آورده شود بیشتر مرور خواهد شد و بر عکس. در این روش شما بیشتر وقتتان را صرف مطالعه لغاتی می کنید که سخت تر و چالش برانگیزتر هستند. لغاتی که بخوبی فرا گرفته اید فقط گهگاهی مطالعه خواهند شد تا فراموش نشوند.

کارتهایی که از خانه شماره ۵ با موفقیت بیرون بیایند در حافظه بلند مدت شما خواهند ماند. بدین ترتیب دیگر می توانید با خیال راحت آنها را دور بریزید!

جعبه لایتنر نرم افزاری:

علاوه بر جعبه لایتنر فیزیکی، نرم افزارهای مشابهی هم وجود دارند که دقیقا از همان اصول پیروی می کنند، ضمن اینکه از بعضی جهات مزیتهایی هم دارند، از جمله:

  • خطر بیرون ریختن کارتها و جابجا و قاطی شدن آنها وجود ندارد.
  • ذهن خود را درگیر محاسبات و جابجایی کارتها نمی کنید و خود نرم افزار همه کارها را برای شما انجام می دهد.
  • همه چیز در رایانه شما ذخیره می شود و هیچ فضای فیزیکی اشغال نمی شود.
  • هیچ محدودیتی در تعداد لغات وجود ندارد و حتی می توان لغات و موضوعات را طبقه بندی کرد.
  • امکان افزودن صدا و تصویر به هر لغت جهت فراگیری بهتر لغت و تلفظ وجود دارد.
  • همزمان چند نفر می توانند از آن استفاده کنند.

اهمیت فراگیری اصطلاحات

اهمیت فراگیری اصطلاحات

english-idioms-3-728

 

 

اهمیت فراگیری اصطلاحات: The Importance Of Learning Idioms:i

q

اهمیت فراگیری اصطلاحات:

اصطلاحات (idioms) کلمات و عبارات ثابتی هستند کـه یـا از لحاظ گرامری غیرعادی هستند مثل Long time, no see و یا از این جهت که دارای معنی‌ای هستند که نمی‌تواند از معانی کلمات تشکیل دهنده آن استخراج شود مانند: It’s raining cats and dogs.

هر زبانی دارای اصطلاحات خاص خودش می‌باشد و اغلب فراگیری آنها برای زبان‌آموزها دشوار می‌باشد.

مثال:

  معنی تحت اللفظی (نه یک اصطلاح):عبارت معمولی
او با کمک یک چکش کوچک یخ را شکست و آن را داخل دستگاه مخلوط کن انداخت.She broke the ice with a small hammer and dropped it into the blender.

q

     معنی اصطلاحی (یک اصطلاح):عبارت اصطلاحی
قبل از آغاز کنفرانس، گوینده با یک لطیفه کارش را شروع کرد.Before the conference began, the speakerbroke the ice with a jokee.

همانطور که می‌بینید، این عبارت (to break the ice) دو معنی متفاوت دارد که معنی تحت‌اللفظی آن «شکستن یخ» و معنی اصطلاحی آن «کاری را آغاز کردن» می‌باشد.

 

افعال چند قسمتی (Phrasal verbs) نـوع دیگری از اصطلاحات هستنـد که آنهـا را اغلب در انگلیسی محاوره ای می‌توان شنیـد. ساختـار افعـال چنـد قسمتی بـه صورت فعل + حرف اضافه(verb + preposition) می‌باشد و غالباً از دو و گاهی سه کلمه تشکیل می‌شوند. یک فعل چند قسمتی برای خود معنی خاصی دارد که با معنی کلمات تشکیل دهنده آن متفاوت است.

چند مثال:

جر زدن، خلف وعده کردنback out
به تعویق انداختنput off
خودنمایی کردنshow off

اصطلاحات و افعال چند قسمتی در انگلیسی محاوره‌ای نیز بسیار مورد استفاده قرار می‌گیرند و در بسیاری از آزمونهای زبان انگلیسی و از جمله در بخش شنیداری آزمون تافل نیز مهارت شما در شناخت و درک اصطلاحات انگلیسی مورد ارزیابی قرار می‌گیرد.

اصطلاحات نقش بسیار مهمی را در زبان انگلیسی ایفا می‌کنند و در واقع کاربرد آنها چنان گسترده است که برای برقراری ارتباط مؤثر، چه در شنیدن و صحبت کردن و چه در خواندن و نوشتن، کاملاً ضروری به نظر می‌رسند.

درک صحیح این اصطلاحات و یافتن این حس که آنها کی و چگونه مورد استفاده قرار بگیرند واقعاً می‌تواند توانایی شما را در خواندن متون انگلیسی و درک مکالمات روزمره افزایش دهد. اما چطور می‌توان این حجم زیاد اصطلاحاتی را که در نوشتارهای روزمره وجود دارد، فرا گرفت؟

یک راه این است که لغات کلیدی خاصی را در زبان انگلیسی در نظر بگیرید و اصطلاحات مرتبط با آن را فرا بگیرید. بعنوان مثال لغت head، لغت کلیدی بسیاری از اصطلاحات است. یک «دیکشنری اصطلاحات» خوب حداقل ۴۰ اصطلاح روزمره که دربرگیرنده این لغت می‌باشد را فهرست می‌کند. لغات کلیدی دیگری که با این هدف می‌توان جستجو کرد عبارتند از: رنگها، حیوانات معمولی، اعضای بدن (مثل چشم: eye) پدیده‌های طبیعی (مثل باد: wind، خورشید: sun و…).

یک روش دیگر آن است که اصطلاحات انگلیسی را با اصطلاحات زبان مادری خودتان مقایسه کنید. این می‌تواند یک تمرین جالب و در عین حال وسیله‌ای برای بخاطر سپردن مؤثرتر اصطلاحات باشد. مثالهای زیر را در نظر بگیرید و به شباهتشان با معنی فارسی آنها دقت کنید:

q

معادل فارسی: چشم پوشی کردن / معنی ظاهری: چشم خود را برروی چیزی بستنClose your eyes to something
معادل فارسی: زیپ دهان خود را کشیدن / معنی ظاهری: دکمه‌های لب خود را بستن!Button one’s lips
معادل فارسی: دل خود را خالی کردن / معنی ظاهری: چیزی را از سینه خود خارج کردنGet something off one’s chest
معادل فارسی: از دنده چپ برخاستن / معنی ظاهری: از سمت نادرست تخت برخاستنGet up on the wrong side of the bed
معادل فارسی: با کسی سرد برخورد کردن / معنی ظاهری: به کسی شانه سرد دادن!Give someone the cold shoulder
معادل فارسی: روی پای خود ایستادن / معنی ظاهری: روی دو پای خود ایستادنStand on one’s own two feet
معادل فارسی: آتش در لانه زنبور کردن / معنی ظاهری: یک قوطی پر از کرم را باز کردنOpen a can of worms
معادل فارسی: کفگیر به ته دیگ رسیده / معنی ظاهری: ته بشکه را تمیز کردنScrape the bottom of the barrel
معادل فارسی: یک دست صدا ندارد / معنی ظاهری: دو تا کله بهتر از یکی استTwo heads are better than one
معادل فارسی: تو دل خود نگه داشتن / معنی ظاهری: چیزی را زیر کلاه خود نگه داشتنKeep something under one’s hat
معادل فارسی: بادمجان بم آفت ندارد / معنی ظاهری: یک  ظرف بد به ندرت می‌شکندA bad vessel is seldom broken
معادل فارسی: دروغ مصلحت آمیز / معنی ظاهری: دروغ سفیدWhite lie

q

در ضمن بخاطر داشته باشید که با اصطلاحات همانند یک «تک واژه» برخورد کنید: یعنی همیشه کل عبارت را در دفتر لغتتان یادداشت کنید و از یادداشت یک یا چند کلمه از اصطلاح مورد نظر و یافتن  معنی آنها خودداری نمایید، زیرا همانطور که گفته شد اصطلاحات برای خود معنی خاصی دارند و با معانی کلمات تشکیل دهنده خود تفاوت اساسی دارند.